English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (6311 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I'm starving [to death] . U از گرسنگی دارم میمیرم. [اصطلاح مجازی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i am famishing U از گرسنگی دارم می میرم
iam p to of knowing him U از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
iam proud to know him U از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
hungered U گرسنگی
hunger U گرسنگی
hungrily U با گرسنگی
starvation U گرسنگی
hungering U گرسنگی
esurience U گرسنگی
hungers U گرسنگی
hungered [arch] U حاکی از گرسنگی
famish U گرسنگی کشیدن
famish U گرسنگی دادن
hungered [arch] U گرسنگی نما
to starve to death U از گرسنگی مردن
hunger pangs U دردهای گرسنگی
hunger drive U سائق گرسنگی
patience of hunger U طاقت گرسنگی
He fainted from hunger. U از گرسنگی غش کردوافتاد
sensation of hunger U احساس گرسنگی
under the stimulus of hunger U از فشار گرسنگی
strave U از گرسنگی مردن
strave U گرسنگی خوردن
strave U گرسنگی کشیدن
starveling U گرسنگی خورده
ravenousness U گرسنگی زیاد
ravenous hunger U گرسنگی زیاد
patience of hunger U تاب گرسنگی
bulimy U ناخوشی گرسنگی
starving U از گرسنگی مردن
starved U از گرسنگی مردن
hungriest U حاکی از گرسنگی
hungry U حاکی از گرسنگی
starved U گرسنگی دادن
hungrier U دچار گرسنگی
hungrier U حاکی از گرسنگی
starve U گرسنگی دادن
hungriest U دچار گرسنگی
starve U گرسنگی کشیدن
hungry U دچار گرسنگی
starvation U گرسنگی کشیدن
hungrily U از روی گرسنگی
starving U گرسنگی دادن
starves U گرسنگی دادن
belly pinched U گرسنگی خورده
starves U گرسنگی کشیدن
starved U گرسنگی کشیدن
starve U از گرسنگی مردن
starves U از گرسنگی مردن
ravenously U با گرسنگی زیاد
starving U گرسنگی کشیدن
to be reduced to starvation U اجبارا گرسنگی کشیدن
a pang of hunger U احساس ناگهانی گرسنگی
to feel [a bit] peckish U کمی حس گرسنگی کردن
hungriest U گرسنگی اور حریص
many d. of hunger U بسیاری از گرسنگی می میرند
to die of hunger [thirst] U از گرسنگی [تشنگی] مردن
hungered [arch] U گرسنگی اور خشک
hungry U گرسنگی اور حریص
hunger pain U درد گرسنگی [پزشکی]
hungrier U گرسنگی اور حریص
I've got the munchies. U یکدفعه احساس گرسنگی میکنم.
iam not patient of hunger U من نمیتوانم تاب گرسنگی رابیاورم
hunger osteopathy U بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
The soldiers died from illness and hunger. U سربازان از گرسنگی و بیماری مردند.
Do you feel hungry? U شما احساس گرسنگی می کنید؟
hunger U گرسنگی دادن گرسنه شدن
hungered U گرسنگی دادن گرسنه شدن
We suffered hunger for a few days . U چند روز گرسنگی کشیدیم
hungering U گرسنگی دادن گرسنه شدن
I feel faint with hunger. U از گرسنگی احساس ضعف می کنم.
hungers U گرسنگی دادن گرسنه شدن
acoria U مرض گرسنگی داء الجوع
I'm not a bit hungry. U یکخورده هم احساس گرسنگی نمی کنم.
to starve into surrender U گرسنگی دادن وناگزیربه تسلیم کردن
Hunger begets crime. U گرسنگی سبب جرم و جنایت میشود.
I have a carton of cigarettes U من یک ... دارم.
I am standing by you . I am right behind you . U هوایت را دارم
i maintain U عقیده دارم که ...
I want to have a word with you . I want you . U کارت دارم
I'm in a hurry. من عجله دارم.
I'm in a hurry. من عجله دارم
I have tobacco. من یک توتون دارم.
I have a question. U من یک سئوال دارم.
I have a headache. U من سر درد دارم.
I'm in doubt about it. U من بهش شک دارم.
I agree. U قبول دارم.
i intend to stay here U خیال دارم که ...
I need my e U من دوست دارم
i wish to stay here U میل دارم ...
close the door please U خواهش دارم
it is in my recollection U یاد دارم
my a is 0 years U من 04سال دارم
own a house U خانهای دارم
I am positive that ... U من اطمینان کامل دارم که ...
I believe in God. U من به خدا ایمان دارم.
I am staying at the hotel. U در هتل منزل دارم.
I am over 50 years old. U من ۵۰ سال بیشتر دارم.
I feel nauseated. U حالت تهوع دارم.
I feel like throwing up. <idiom> U دارم بالا میارم.
I'm on a diet. من رژیم غذایی دارم.
i am purposed to go U در نظر دارم بروم
I have a pain in my chest. U سینه درد دارم
i am reluctant to go U اکراه دارم از رفتن
i have a hunch that U سخت گمان دارم که
iam ill bested U موقعیت بدی دارم
I have cigar U من یک سیگار برگ دارم.
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
I am in a great hurry . I am pressed for time . U خیلی عجله دارم
i have a silk rug Štoo U یک قالیچه ابریشمی هم دارم
I am deae beat . I am tired out . U از خستگی دارم غش می کنم
i have a hunch that U بیم یافن ان دارم که ...
i humbly request that U خواهش عاجزانه دارم که ...
I am beginning to realize ( understand ) . U کم کم دارم متوجه می شوم
I have an appointment with the dentist. U با دندانساز قرار دارم
I owe her a grudge U حق دارم که با اولج باشم
i have a suit to the shah U به شاه عرض دارم
i am purposed to go U قصد دارم بروم
i am busy at the moment U اکنون کار دارم
i yearn for U ارزوی استراحت دارم
i am on the wrong side of 0 U من بیش از 05 سال دارم
i stand to it that U جدا عقیده دارم که
i am rials in pocket U سه ریال در جیب دارم
please dont forget it U خواهش دارم فراموش نکنید
I have a date with my fiandee. U با نامزدم قرار ملاقات دارم
i heed your help U به مساعدت شما احتیاج دارم
i own to having done it U اقرار دارم که ان کار را کرده ام
i have worse to tell you U بدتر از این دارم که بشمابگویم
thank tou for that book U خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
I am very busy today . U امروز خیلی کار دارم
i intend to stay here U قصد دارم اینجا بمانم
I have a steady monthly income. U درآمد ماهیانه ثابتی دارم
I have all kinds of problems. U هزار جور گرفتار ؟ دارم
He owes me some money. U از او پول می خواهم (طلب دارم )
I am thinding of going to Europe. U خیال دارم به اروپ؟ بروم
I am going on twenty. U دارم می روم توی 20سالگی ؟
I'll need a plot of land . U یک قطعه زمین لازم دارم
i have come on business U کاری دارم اینجا امدم
much as I'd like to <idiom> U با اینکه اینقدر دوست دارم
I would like to know the truth. U من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
I have to study U من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
i am in a hurry for it U عجله دارم یا در شتاب هستم
do tell me U خواهش دارم بمن بگویید
I live a very regular life . U زندگی خیلی منظمی دارم
i have a suit to the shah U عریضه برای شاه دارم
I love her with my whole being . U با تمام وجود دوستش دارم
I'm working on it. U دارم روش کار میکنم.
I like it. U دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
It pleases me. U دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
i have as many books as you U کتاب شما دارید منهم دارم
i rely solely on god... U تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
I would like to learn the truth. U من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
i please to do it U خوش دارم که این کار را بکنم
i p to arrange an intrriew U قصد دارم که مصاحبهای ترتیب دهم
i insist that he is innocent U جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i insist on his innocence U جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
I'm sure we can come to some arrangement. U من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
I am working here non-stop. U یک بند دارم اینجا کار می کنم
I have a position ( post ) of great responsibility in this company . U دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
I am looking for work ( ajob). U دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
I intend to buy a car . U خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
I have a son your age. U پسری دارم بسن ( وسال) شما
pray consider my case U خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
i life that better U انرا بیشتر از همه دوست دارم
Can I go earlier today, just as a special exception? U اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
i intend my son for the bar U خیال دارم پسرم را بگذارم وکالت کند
I have a free hand in this matter. U دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
My clothes are a witness to my poverty. U لباسی که بتن دارم شاهد فقر است
Could I have a word with you ? U عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
Is there enough time to change trains? U آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
iam impatient to go U دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
I have got into a jam . Iam in a tight corner . I am in a bad fix. U بد طوری گیر کرده ام ( دروضع سختی قرار دارم )
From your lips to God's ears! <idiom> U امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
i insist on your being present U جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings. U عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
AFAIK U خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
pan U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pans U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan- U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
it is not t. U برای این نیست که من این یکی را ازان بیشتردوست دارم
state tiger U در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
request modify U درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
i suffer from headache U سردرد دارم دچار سردرد هستم
Now I'm starting to believe it. U دارم یواش یواش قبولش میکنم.
I like to be friends with you. U من دوست دارم با تو دوست باشم.
Recent search history Forum search
1 want to have chat on video cam? i have a girlfriend, can she join us?
1I need a reference so I came in office on friday to ask you if you can be one of my reference.
1The guy I know him has the ability to ferret out the facts.
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
1من نیاز به محبت دارم عشقم
1در حلقه ها و مدولها در درس جبر چه مفهومی دارد؟ Socle
2با درد بساز
2با درد بساز
1Cool... I just got back from working out. I did a bunch of squats and lunges lol I'm working on my big booty ;)
1روی پوسته تخم مرغ قدم برداشتن چه اصطلاحی در زبان انگلیسی دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com